جدول جو
جدول جو

معنی درخت سنجد - جستجوی لغت در جدول جو

درخت سنجد
(دِ رَ سِ جِ)
دهی است از دهستان بیزکی بخش حومه شهرستان مشهد، واقع در 52هزارگزی شمال باختری مشهد و جنوب کشف رود. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
درخت سنجد
دلیل کند بر مردی سبک روح، محتشم و لطیف سخن و مردم نواز.
فرهنگ جامع تعبیر خواب

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درخت سنبه
تصویر درخت سنبه
دارکوب، پرنده ای کوچک با پرهای سیاه، سفید، زرد و سبز که با پنجه های خود به تنه و شاخه های درخت می چسبد و حشرات را با منقار از زیر پوست درخت بیرون می آورد و می خورد
داربر، دارشکنک، دارسنب
فرهنگ فارسی عمید
(دِ رَ سُمْ بَ / بِ)
مته. مثقب. پر ماه. (ناظم الاطباء). درخت سنب. رجوع به درخت سنب شود، پرنده ای است سبزرنگ که با منقار درخت را سوراخ کند. (برهان). مرغی است که درخت را بسنبد یعنی سوراخ کند. دراسنب. داربرد. دارکوب. (از آنندراج). سرفه. (مهذب الاسماء) ، نوعی از زنبور سیاه که چوب را سوراخ کند. (برهان) (از شرفنامۀمنیری) ، منقار مرغان. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دِ رَ سِ جِ)
دهی است از دهستان پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه، واقع در 36هزارگزی شمال خاوری کدکن، با 185 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(کَ تِ دَ)
دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد، محلی جلگه ای و معتدل است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
پرنده ایست که با منقار درخت را سوراخ کند. دارکوب، نوعی زنبور سیاه که چوب را سوراخ میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درخت سنب
تصویر درخت سنب
آنچه درخت را سوراخ کند مته پرماه مثقب، موریانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درخت سنبه
تصویر درخت سنبه
((~ِ سُ بِ))
دارکوب، پرنده ای که بر تنه درختان می نشیند و با منقار محکم و بلند خود از کرم های موجود در آن تغذیه می کند، دارشکنک
فرهنگ فارسی معین